.: جـــوزا :.
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من / ورنه این دنیا که خندیدن نداشت....
http://youhosting.ir
نگارش در تاريخ پنج شنبه 2 شهريور 1390برچسب:, توسط هدیه صادقی

کوله بارت را ببند!

 

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد!

که به مقصد برسیم!...

بشناسیم خدا را

و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم!

می شود آسان رفت!

می شود کاری کرد!

که رضا باشد او ...

ای سبکبالُ در این راه شگرفت!

در دعای سحرت!

در مناجات خدایی شدنت!

هرگز از یاد مبر من جامانده...

بسی محتاجم!...

 

سلام دوستان

توی این مدت که نبودم خیلی دلم برای شما و اینجا تنگ شده بود.

ازتون ممنون که توی این مدت فراموشم نکردید

و با پیامهای پر از مهرتون دلخوشم کردید

اما توی این مدت همیشه به اینجا سرمیزدم و پیامهاتون رو می دیدم

به وبلاگهای شما دوستان هم سر می زدم اما گاهی هرکاری می کردم نمی شد

نظری بذارم.

در هر حال خوشحالم که دوستان خوبی چون شما دارم.

الان هم که دارم آپ می کنم ، خونه داییم اینا هستم.

امیدوارم مشکل سیستمم حل بشه و بتونم مثل گذشته در خدمتتون باشم.

واسه این ماه کلی برنامه داشتم، اما مثل همیشه بهم اثبات شد

همیشه همه چیز اونطوری که برنامه ریزی می کنی پیش نمیره.

بیشتر از این سرتون رو درد نمیارم...

ایام بکام، طاعات قبول، حاجات مقبول

و انشاالله دلاتون کعبه حق باشه.

التماس دعا...